خوي در مطبوعات قاجار
خوي در مطبوعات قاجار (25)
به كوشش: اورين مقدم
26 ربيع الاول 1327 نمره 43 سال سيم ص 979
نقل از روزنامة مكافات منطبعة خوي
(مكتوب از اردوي حريت خواه سعدآباد)
امروز كه چهاردهم صفر است يكساعت از دسته گذشته خبر رسيد دستة از سواران دشمن بطرف قرية (قره شعبان) هجوم آورده اند تا حكم يورش از جناب ابراهيم بيك بمجاهدين و سواران برسد دو نفر از مجاهدين غيور (مشهدي ولي) (تيمور باغدرة) بدشمن حمله نموده دليرانه و مردانه جلو خصم را گرفته چند تيري در فيمابين مبادله گرديد استبداديان را در مقابل اين دو نفر جوانان فداكار تاب نمانده رو بفرار نهادند.
نواب والا شاهزاده جهانگير ميرزا با چند نفر بامداد مجاهدين عزيمت نموده تا رسيدن آنها مجاهدين اولي يك فرسخ دشمن را تعاقب نمودند از توجه حضرت حجه عجل ا... فرجه دل مجاهدين چنان قومي شده كه دو نفر مقابل صد نفر اشرار را گرفته عقب مينشاند تلفيات دشمن هنوز معلوم نيست.
زنده باد طرفداران حريت و انسانيت كور باد استبداد پرستان (قربان آزادي محمدزادة ايراني)
(ايضاً مكتوب از اردوي ملي سعدآباد)
يا وخامت حال استبداديان ماكو
بنام خداوند آزادي بخش (1) صفر پنج ساعت از شب چهارشنبه گذشته بنا بتصويب جناب (ابراهيم بيك) رئيس مجاهدين سه دسته از هم مسلكان محترم (ژون ترك) و دو دسته از مجاهدين غيور بسه دستة آخري منقسم دسته اولي در تحت رياست (اسمعيل افندي) دستة دويمي در تحت رياست (مصطفي افندي) دسته سيمي برياست (يعقوب افندي) فرمانده كل جناب (خليل افندي) مصمم گشته. سه بصبح مانده از سعدآباد حركت كرده پياده از رود (قطور) عبور نموده خودمان را بالاي قرية (حاشيه رود) رسانديم آفرين به بلدچيان پنجاه نفر پياده را چنان بقريه رسانيدند كه ده قدم مانده بود قراولان دشمن را زنده بگيريم يك دفعه صداي كيستي از اردوي خصم بلند شد.
ما پنجاه نفر دفعتاً با گلوله هاي آتشين صيدافكني كرديم. اول دفعه چهار نفر قراولان افتادند معلقي كه در زير درختستاني بود بدست آورده ديگر به دشمن امان نداديم نقشه حرب از اين قرار بود در قرية (حاشيه رود) كوه بزرگي است صد و پنجاه نفر سواره با (عبدالحسين) خان سلطان (قراجه داغي و محمدصادق) خان سرهنگ (امان ا...) خان سرهنگ و (پاشا) خان ياور و اقاخان سلطان با سواران سلماس بمحافظت آنجا تعيين گشت و صد نفر سوار سلماس با اسمعيل خان سرتيپ و قاسمخان سرهنگ و شاهزاده برياست جناب (ابراهيم) بيك رئيس منتظر وقت بودند همينكه صداي تفنگهاي دل شكاف حريت طلبان گوشزد سواران گرديد از چهار جانب بناي شليك گذاشتند.
گلوله ها مثل باران از بالا و پائين بسر دشمنان ميباريد.
اردوي استبداد ضحاك پرست كه از وحشت احرار شب را بيدار و در طليعة صبح هر يكي در گوشه خوابيده بودند از صداي تفنگهاي آزادي طلبان كه الفاظ مقدسة حريت عدالت و مساوات عالم را فرا گرفته بود. و از جانبي با وزيدن نسيم صبح صداي مرحبا و آفرين را ميتوان گفت از قبور پرنور شهداي راه حريت حاجي ميرزا (ابراهيم) آقا و (ملك المتكلمين) و ميرزا (جهانگير) خان بگوش فداكاران ميرسانيد و سبب قوت قلب مجاهدين ميشد.
البته قارئين محترم را با وجود اين اقدامات غيورانة ملي اوضاع استبداديان بخوبي مشهود خواهد شد كه با چه حالت ذلت هر يكي بجانبي گريزان و بهرطرف كه رو مياوردند هدف گلوله هاي آتشبار مي شدند از بالا و پائين اجساد بيروح بود علي الاتصال بروي زمين ميافتاد برفي كه با كمال بيشرفي و فلاكت امكان فرار داشت جز اسب بي زين و لجام چاره نميديد.
 کلیه پست های این وبلاگ از تاریخ 10 اردیبهشت1391 مطالب چاپ شده در دوهفته نامه دارالصفا بوده و پست های قبل از این تاریخ، مربوط به هفته نامه اورین خوی می باشد.
	  کلیه پست های این وبلاگ از تاریخ 10 اردیبهشت1391 مطالب چاپ شده در دوهفته نامه دارالصفا بوده و پست های قبل از این تاریخ، مربوط به هفته نامه اورین خوی می باشد.