جرعه اي از زلال رجب
جرعه اي از زلال رجب
خديجه صحرايي
اغلب ما آدم ها از صبح زود چندان استقبال نمي كنيم. ترجيح مي دهيم بخوابيم حتي اگر شده نيم ساعت بيشتر، حتي چند دقيقه را هم از دست نمي دهيم. آخر سر هم كه بيدار ميشويـم آنچنان دغدغة كارهاي ريز و درشت و روزمره، ذهنمان را مشغول مي كند كه كمتر متوجه اتفاقات دور و برمان مي شويم. كافيست يك مقدار ذهنمان را از اين دلمشغولي ها و روزمرگي ها كه مانند زنبوري دائم در گوشمان وزوز مي كنند، رها كنيم و يك مقدار با دقت به اطرافمان نگاه كنيم. لازم نيست حتماً چشمانمان باز باشد، فقط بايد يك مقدار گوشهايمان را تيز كنيم، صداي جيك و جيك گنجشك هايي كه روي سيم برق روبروي خانه جمع شده اند را خواهيم شنيد، صداي جيرجيرك كه آشناي صبحهاي زود است، صداي وزوز زنبورهايي كه دور گل هاي توي باغچه طواف مي كنند، صداي »ياكريم« هايي كه روي شاخه درخت جلوي پنجره، تسبيح حق مي گويند. و اگر كمي زاوية سرمان را به سمت بالا كج كنيم، آسمان را كه مانند خيمه اي از رنگ آبي و سفيد بالاي سرمان كشيده شده و خورشيدي كه با سخاوت تمام پرتوافشاني مي كند را خواهيم ديد و هوايي كه تازگي و خنكيش را روي پوستمان مي پاشد و آمدن يك روز ديگر را خوشامد مي گويد، لمس خواهيم كرد. از هستي اين همه لطافت و زيبايي و از ما اين همه بي ذوقي و كسالت.
خدايا چه بر سر جان هاي اسيرِ عادتِ ما آمده كه قادر به ديدن خورشيد به آن بزرگي نيستيم.
خدايا اين چه پيلة غفلتي است كه دور خود تنيده ايم و در تاريكيها غوطه مي خوريم. خدايا اگر ما خود ذائقة دلهايمان را به زيبايي هايي كه هر روز با سخاوت تمام به ما روي مي آورند، كور كرده ايم تقصير كيست؟ آيا غير از اين است كه ما خود، چنين بلايي سر خودمان آورده ايم؟
بايد بيدار شد، بايد خود را متوجه اين موضوع كنيم كه امروز يك روز تازه است. يك روز تازه در ماهي كه فرصتي دوباره براي تازه شدن است. داريم در ماه رجب نفس ميكشيم. ماهي كه در فضيلت و شرافت چنان است كه خداوند متعال آن را به خود نسبت مي دهد. اگر به فرمودة پيامبر اكرم(ص) شعبان ماه وي (پيامبر) است و رمضان ماه امت وي است، رجب ماه خداست.
ماهي كه اگر كسي يك روز از اين ماه را روزه بدارد، مستوجب خوشنودي بزرگ خدا مي گردد، غضب الهي از او دور شده و دري از درهاي جهنم به روي او بسته مي شود.
بهترين كارها در اين ماه استغفار و توبه است. چه گناهي بالاتر از اين كه دلهايمان نسبت به خدا مرده باشد، يادش هيچ شيريني در دل هايمان نكارد و چشمانمان قادر به درك زيبائيهايش نباشد. آري درد بشر اين است كه خدا را فراموش كرده است كه خداوند خود فرموده: »... و خداوند را فراموش كردند و خداوند آنها را از ياد خودشان برد و...«
و اين گونه است كه خدا را فراموش كرديم و خداوند ما را به دغدغه هاي بي پايانمان به شكم، به جاه طلبي، به خود بزرگ بيني، به غرور و تفاخر و... واگذارمان كرد. به لذتهاي زودگذر و رنج و دشواريهاي تمام نشدني آنها دچار كرد. و باز بايد به خود يادآوري كنيم كه در ماه رجب، ماهي كه منسوب به خداست، ماهي كه طرف حساب ما خداست، قرار داريم. ابن بابويه روايت كرده است كه گفت: رفتم به خدمت امام صادق(ع) در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود. چون نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا در اين ماه روزه گرفته اي، گفتم نه، فرمود آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غير از خدا كسي نمي داند. اين ماهيست كه خدا آن را بر ماههاي ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم نموده و براي روزه داشتن آن، گرامي داشتن را بر خود واجب گردانيده، پس گفتم يابن رسول ا... اگر در بقية اين ماه روزه بدارم آيا به بعضي از ثواب روزه داران آن فايز مي گردم، فرمود اي »سالم« هر كه يك روز از آخر اين ماه روزه بدارد، خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كه دو روز از آخر اين ماه روزه دارد، بر صراط به آساني بگذرد و هر كه سه روز از آخر اين ماه را روزه دارد، ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدت ها و هراس هاي آن روز و برات بيزاري از آتش جهنم به او عطا كنند.«
 کلیه پست های این وبلاگ از تاریخ 10 اردیبهشت1391 مطالب چاپ شده در دوهفته نامه دارالصفا بوده و پست های قبل از این تاریخ، مربوط به هفته نامه اورین خوی می باشد.
	  کلیه پست های این وبلاگ از تاریخ 10 اردیبهشت1391 مطالب چاپ شده در دوهفته نامه دارالصفا بوده و پست های قبل از این تاریخ، مربوط به هفته نامه اورین خوی می باشد.