»نماز« عطيه الهي و معيار قبولي اعمال

جليل لباسدوخت

 

نماز در سيره پيشوايان

پيش سخن: ترديدي نيست كه بعد از اصول دين، اولين و بزرگترين دستور الهي كه ستون دين، معراج مؤمن، نور چشم پيامبر(ص)، سازنده ترين اعمال و جلوة شكوه دين ـ كه بيانگر اوج بندگي انسان در پيشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آنچنان مهم است كه در قرآن46 بار با تغييرات مختلف از اقامة آن سخن به ميان آمده است.

آري نمازي كه با قيام آميخته باشد ـ به گفتة مفسران كه منظور از اقامه، آن است كه نماز بايد سازنده و بالنده باشد، تنها به اوراد و اذكار اكتفا نشود، بلكه آن را به گونه اي برپا داريد كه آثار آن در همة زواياي زندگي شما آشكار گردد موجب پاكسازي و بهسازي روح و روان و محيط جامعه در ابعاد گوناگون و در عرصه هاي مختلف مي گردد.

مقام معظم رهبري در اين باره مي نويسد: »به نظر مي رسد كه اقامة نماز، چيزي فراتر از گزاردن نماز است، يعني فقط همين نيست كه كسي خود به عمل نماز قيام كند، بلكه اين نيز هست كه در جهت وسعتي كه نماز بدان فرا مي خواند به راه افتد و ديگران را نيز به راه اندازد. گويا برپا داشتن نماز آن است كه با كوشش بايستد. جو و فضاي زندگي خود و ديگران را جدّي نمازگزارانه، يعني جوّي خداجويانه و خداپرستانه بسازد و همه را در خط و جهت نماز به راه افكند

از اهميت نماز همين بس كه حضرت رضا(ع) فرمود: »نخستين چيزي كه انسان (در قيامت) با مطرح كردن آن حسابرسي مي شود نماز است. اگر صحيح بود، ساير اعمال نيز صحيح است، و اگر رد شد ساير اعمال نيز رد مي شود

مطابق روايت مشهور ديگري از امام صادق(ع) آمده: »اگر نماز پذيرفته شد، ساير اعمال پذيرفته مي شود و اگر مردود شد ساير اعمالي نيز مردود خواهد شد

همة پيامبران و امامان و اولياي خدا، حرمت نماز را به احسن وجه حفظ مي كردند و آن را با كيفيت بسيار عالي اقامه مي نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات، بر همه چيز او را مقدم مي داشتند. دليل اعتقادي و عمليِ خداشناسي و پيوند مقدس خلق با خالق مي دانستند. با اين اشاره، به چند نمونه از سيره پيشوايان بسنده مي كنيم:

1ـ سال نهم هجرت بود، كافران گروه گروه به مدينه مي آمدند و مسلمان مي شدند. يكي از اين گروه ها از طايفة ثقيف بوده آنها با پيامبر(ص) به مذاكره پرداختند. پيامبر(ص) به آنها فرمود: يكي از دستورات اسلام نماز است، نماز بخوانيد

آنها گفتند: در نماز، ركوع و خم شدن هست و ما خم شدن را عار و ننگ مي دانيم، بنابراين دستور نماز را بردار و ما را از انجام اين دستور معاف بدار.

پيامبر اكرم(ص) در پاسخ آنها فرمود: »ديني كه در آن ركوع و سجود نباشد، خير و بركتي در آن نيست

به گفته بعضي از مفسران اين آيه در سرزنش آنها نازل شد: »چون به آنها گويند ركوع كنيد، ركوع نكنند

پيامبر(ص) همواره از هر فرصت و فراغتي در شب و روز و نيمه هاي شب به نماز مي ايستاد و به مناجات و راز و نياز مي پرداخت. همسران و بعضي از اصحاب به آن حضرت مي گفتند: »اي رسولخدا خودت را آن همه به زحمت نيندازند« در پاسخ آنها مي فرمود: »آيا بندة سپاسگزار نباشم؟ روزي يكي از اصحاب به پيامبر(ص) عرض كرد: مگر نه اين است كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده است، پس چرا خود را آن همه به زحمت مي اندازي و نماز مي خواني؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: »آيا بندة شاكر خدا نباشم؟ ... سوگند به خدا اگر بر اثر نماز و عبادت، اعضاي پيكرم قطعه قطعه شوند و چشمانم از كاسه درآيند و بر روي سينه ام بريزند هرگز نمي توانم شكر يك دهم يك نعمت خدا را ادا كنم، با اين كه همة شمارش كنندگان قادر به شمارش نعمت هاي الهي نيستند.« اُم سلمه (يكي از همسران نيك رسولخدا(ص)) مي گويد: شبي پيامبر(ص) در حجرة من بود، در بستر خواب آرميد، نيمه هاي شب بود كه ديدم آن حضرت در بستر نيست، هراسان شدم، برخاستم و در تاريكي شب به جستجوي او پرداختم، او را در كنج حجره ايستاده يافتم كه دستهايش بسوي آسمان بلند بود و مي گريست و دعا مي كرد، از جمله مي گفت: »خدايا مرا هرگز به اندازه يك چشم به هم زدن به خودم وانگذار.« به آن حضرت عرض كردم: با اين كه خداوند، عاليترين مقام را به شما بخشيده، چرا آن همه خود را به رنج مي اندازي و چنين مي گويي؟ آن بزرگوار در پاسخ من فرمود: »ام سلمه: هرگز خود را ايمن نمي دانم، خداوند يك لحظه برادرم يونس(ع) را به خودش واگذاشت، او به آن همه بلاها (مانند غرق شدن در دريا و در شكم ماهي قرار گرفتن و...) گرفتار شد

پيامبر(ص) آنقدر به نماز عشق مي ورزيد و آن را به جا مي آورد كه پاهايش آماس كرد و ساق پاهايش متورّم مي شد. اين مطلب در روايات اهل تسنن نيز آمده است.

انشاءا... در شماره بعدي به نمونه هايي از معصومين ديگر اشاره خواهيم كرد.