شهريار و موسيقي
شهريار و موسيقي (11)
حبيب حسننژاد كارشناسارشد زبان و ادبيات فارسي
تهراني
حسين تهراني، هنرمند برجستة مكتب تنبك نوازي در موسيقي معاصر در سال 1290 هـ.ش در تهران متولّد شد. از هفده سالگي به طور جدّي به يادگيري تنبك پرداخت و از محضر استاداني چون حسين خان اسماعيل زاده، رضا روان بخش، مهدي قياسي و كنگرلو بهره برد. در سال 1318 هـ.ش به مكتب ابوالحسن صبا راه يافت و حتّي در خانة وي اقامت كرد. از سال اوّل تأسيس راديو در آن به فعّاليّت پرداخت. در سال 1320 هـ .ش از همنوازان اصلي و تنها نوازندة تنبك انجمن موسيقي ملّي بود و وزن خواني را نزد روح الله خالقي، رهبر اين اركستر فرا گرفت و به آموزش تنبك پرداخت. تدريس تنبك را از سال 1323 هـ .ش در مدرسة موسيقي وزيري آغاز كرد و تا 1328 هـ .ش كه همزمان با آغاز به كار هنرستان موسيقي ملّي به همّت خالقي بود به تدريس ادامه داد.تهراني براي اوّلين بار دست به ايجاد گروه تنبك زد و در ارتقاي اين ساز فراوان كوشيد.
علي زاهدي از شاگردان خوب اوست.
اين هنرمند در 7 اسفند 1352 هـ .ش در اثر يك بيماري طولاني درگذشت.
اعمال نفوذ برخي دولتمردان بي مايه و بي هنران بازاري در راديو، عرصه را چنان بر هنرمندان اصيل موسيقي تنگ كرد كه آنان گوشه نشيني اختيار كردند و منزوي شدند. چنان كه مرتضي ني داود با دلي رنجور راهي ديار غربت شد و در آن جا درگذشت. قمر مظلومانه جان باخت و ديگران هم سرنوشت بهتري نداشتند. اين وضع تا اواخر سال 1357 هـ .ش دوام يافت. شهريار ضمن غزلي كه براي دوست خود، حسين تهراني سروده، اين اوضاع را به تصوير مي كشد:
ديدي كه استفاده نكرد از تو راديو
يك مرد هم نگفت كه چون و چرا، حسين!
تا راديو سپرده نگردد به دست اهل
هر دم فضيحتي است به تحويل ما ، حسين !
باري دل گرفتة ما نيز وا شود
روزي كه مُشت بي هنران گشت وا ، حسين ؟
726/1
و در قصيدة " صبا مي ميرد " گويد:
از محيط خفقان آور تهران پرسيد
كه هنر پيشه اش از غصّه چرا مي ميرد
307/1
شهريار باز در ابياتي ديگر از حسين تهراني اين گونه ياد مي كند:
همه اسباب دلخوشي جمع است
ساز و ضرب اين ميانه كم داريم
گر (حسين ) جان به ساز و ضرب آيد
شادي دوستان چه غم داريم
719/1
يا؛
ضرب در دست و سرايندة تصنيف ( حسين )
باطل السّحر نواهاي (ملوك ) و (قمر ) است
الحق از نالة اين ساز و نواي اين ضرب
كار ما ساخته چون سكّة دولت به زر است
710/1
ضرب = تمبك
جاز
جاز موسيقي گروهي از سياه پوستان آمريكاست. هنري فارمر نظريه اي ارائه داده مبني بر اخذ واژة جاز از ريشة جزئة عربي (= پاية تقسيمات اجرايي يك نغمه يا ريتم ) علاوه بر اين لفظ جاز را به تحريك و تحريك كننده تعبير مي كنند و عدّه اي ريشة آن را از نام چند تن از نوازندگان و خوانندگان سياه پوست مانندِ جس ، جاسبو ، چارلز و ... مي دانند ( اين گروه اوّلين اركسترهاي جاز را راه اندازي كردند .)
در لغتنامه، بدهه نوازي مركز ثقل اين نوع موسيقي گفته شده است.
شهريار گويد:
موسيقي را چاشني از جاز بايد والسّلام
دستگاه شور ما با شوريش بي چاشني است
438/3
براي خاطر خوش رقص هاي نو پرداز
گهي حجاز به آهنگ جاز مي خوانم
360/3
به ديار غربتي كو همه جوش و غلغل جاز
چه نويد آشنا و چه نواي آشنايي
74/3
کلیه پست های این وبلاگ از تاریخ 10 اردیبهشت1391 مطالب چاپ شده در دوهفته نامه دارالصفا بوده و پست های قبل از این تاریخ، مربوط به هفته نامه اورین خوی می باشد.